در سالهای اخیر، بحرانها آمدند و رفتند، اما چیزی که ثابت ماند، چهرههایی بود که همیشه فقط در قاب نشستها و همایشها ظاهر شدند — با عناوین مختلف و کتوشلوارهای شیک، بیهیچ دستاورد عملی در صحنه هتلداری.
واقعاً ژنرالهای هتلداری ایران چه کسانیاند؟
آنها که فقط بلدند برای عضویت در هیأتمدیرهها لابی کنند؟ یا آنهایی که بیسروصدا، اما دقیق، در دل بحران به جای بیانیه ، راهکار میدهند؟!
هتلداری ایران به مدیرانی که با رزومهسازی مصنوعی، جلسات بینتیجه و عکسهای یادگاری، جایگاه ها و سمت ها را اشغال کردهاند، نیازی ندارد. مدیرانی میخواهد که درک واقعی از صنعت هتلداری داشته باشند. نه آنان که فقط دغدغه دوستان و منافع خود را دارند.
مدیری که ژنرال واقعی هتلداری است، نه عنوان دکترا نیاز دارد، نه زنجیره روابط. او باید بفهمد هتل، فقط ساختمان نیست؛ هتل یعنی سرمایهگذار، کارکنان، مهمانان، تأمینکننده گان، و یک ساختار زنده.
او باید بلد باشد در زمان بحران، مدیریت کند؛ نه فقط در دوران رونق نمایش اجرا کند.
چرا صنعت هتلداری هیچوقت ژنرال های خود را معرفی نمی کند ؟ چرا همیشه از پیشکسوتان میگوید؟ نسل جدید کجاست؟ مگر نمی توان مدیرانی را معرفی کرد که امروز، بیادعا، اما حرفهای در حال کارند؟ چرا فضا برای این افراد فراهم نیست؟ چرا سکوت میکنند؟ دلیلش ساده است ، چون میدان غالبا در اختیار بازیگرانیست که بهجای هتلداری، در حال اجرای یک کمدی مدیریتیاند.
مطمئنا صنعت هتلداری ایران ژنرالهای واقعی دارد. ولی دیده نمی شوند . آنها در سایهاند. منتظر نور. منتظر فرصتی که نشان دهند هتل یعنی پایداری، و هتلدار یعنی فرمانده میدان ، راهبر بحران.
این افراد نیازی به جایگاه ندارند، اما سزاوار آناند. وقت آن رسیده که صدای آنها شنیده شود، نه صدای کسانی که تنها هنرشان حرف زدن است.
” ما همه سرباز وطنیم .”
نکته : عکس پست واقعی نیست .














